Saturday, October 8, 2011

موج سوم ، شعرفرامرز سلیمانیFARAMARZ SOLEIMANI:THIRD WAVE


Saturday, October 8, 2011


THIRD WAVE موج سوم


۱
تا پا ی قله ها رفتیم 
و بر آسمان 
چنگ زدیم 
پژواک آوازمان 
دره را
نقش می زد 
۲ 
خدنگی دیگر 
بر قله ها نشاندیم 
خاخالها 
گام جوانمان را 
آواز می داد 
نبز زخمی کلام 
می تپید 
۳
پیچک ها 
از پلک دریچه 
بر آینه ریخت
پرنده گان 
از بالای بال ها شان
تماشای رویا را
آغاز کردند
پرواز ناب پیچک
باور آینه را 
به تماشای تازه
می نشاند 
۴
شبنم 
بر بستر الف نشست 
سایه های سبز 
میان بوته ها خزیدند
خام مکوروشان رود 
در بند 
نمی گنجید
۵ 
قلاده 
از گردن قول 
برگیرید!
قلاده ها 
از گردن غولان
بر می گرفتند 
ماه و کمان و پیکان
دریای آسمان 
بهار کف بر لب 
می آمد 
۷
ماه و مه بامدادی 
دره ی موج 
رنگین کمان آفتابی ی باد 
۸
بر بوریای آبی ی باد 
بر باد نمی رود 
موج تمام و ناب 
و آب های آبی 
و آب ها 
آبی


ON A BLUE MAT OF MEMORY WON'T BE BLOWN THAT
PURE FULL WAVE
10
SEARCHING FOR WORD
WAVE IS ROLLING TONGUE ALL THE TIME
THE THIRSTY TONGUE OF EARTH REFRESHING/
 به جست و جوی واژه 
موج زبان می گرداند مدا م 
گلی تشنه ی خاک تازه می شود 
۱۱
جای جنبش جان بود آن جا 
در دمادم موج 
به موجا موج دم 
۱۲ 
از موج که زمزمه می کردند 
ما موج ج دم می زدیم 
در رویاهامان موج ج ج 
زاده شد 
۱۳
و موج 
در شب نیلوفری ی دریا 
به پرواز آمد 
با آواز جمعی پگاه 
۱۴ 
باز  بازیار آب 
کفی بر دهان 
خروش آبی ی 
کف   
۱۵
و موج 
در آوای دریا 
پژواکی آبی 
بر لبان موج گذارد
۱۶
"آتش گرفت و گرده گرداند 
موج آتش 
پنجره ی آب را آتش زد 
در بسیط غریو و کف
۱۷
و خانه 
در چشمخانه ی موج 
موجی تازه شد
تازه شد  

از تابستان ۶۶ تا بعد ...

collage and blography by :moj book 

Thursday, January 6, 2011

MOJ SEVOM,A REPRIEVE?

 REPRIEVE LIMITED
A VIVID TIME REPRIEVE
REPRIEVE OF  WAVE




...REPRIEVE OF A WAVE...

Tuesday, January 4, 2011

AREF:SHEKANJ-E TORREH YE ZOLFAT



AREF
:


This lyric poem of Aref written for Taj Saltaneh,Aref's beloved Nasseredinshah's daughter,in 1325 H/1906

The coils of thy curly locks are in twists and twines
My heart is in torture in the coils of those ringlets full of curls

No strenght  to walk have I through weakness in this condition
It is wonderful that even my shadow has become a load too heavy for my shouldewrs to bear

In as much as the pain of separation from her has emaciated me thus
by the life of a friend I say my shirt has become bare and void of my body

Unknown to me every night my heart goes to the lane of the beloved
Quarter and mercy from my luck for this one too has become my rival

In this cage nothing remains of me except a handful of feathers
What good if my cage is once again in the garden

From the moment she beheld her own face in the mirror
Thank God that she has been captivated by her own beauty

Ever since the candle consumed the moth in the fire of love
See how it is involved in the toil of consuming itself too

I am happy that poverty has bestowed on me the crown of sovereignty
Hereafter the Shah has become my begger

The echo of Aref's songs has filled the surface of the earth
Hence his songs have become the sweet topic of gatherings.